اگر سري به تفرجگاههاي نزديک تهران يعني درکه ، فرحزاد و دربند بزنيد حتما" چشمتان به جمال سيني هاي لواشک با طعم هاي گوناگون و نيز آلو و قيسي و ... روشن مي شود،
که با جلاي خاصي زير نور چراغ هاي کم مصرف و پر مصرف، برق مي زنند. بسياري از فروشندگان اين کالاها نام هاي مختلفي بر روي محصولات خود بخصوص لواشک ها مي گذارند. مانند آتيش پاره ، اوه اوه ، فرياد ، مشعل و .....
روزي که دوستم از زرق و برق محصولات با قهوه چي سخن به ميان آورده بود، قهوه چي شيشه اي که حاوي گردي بود را از زير سينک شستشوي ظروف خويش بیرون آورد. نوک قاشق چايخوري از آن گرد را داخل آب ريخته بود و در چشم بر هم زدني آن آب همانند آب لبو قرمز شده و رفته رفته هر چه مي گذشت به قرمزي آن افزوده ميشد. گفته بود اين را بر روي آلو و لواشک ها مي ريزند و چون نميخواهند بهداشت با بازرسي مغازه متوجه شود آن را در نزد من گذاشته و هر هنگام که نياز پيدا کنند، به من مراجعه کرده و به مقدار نياز گرفته و استفاده مي کنند.
دوستم پرسيده بود که اين گرد چيست؟ فکر مي کنيد پاسخ چه بود؟ رنگ فرش !! مخلوطي از جوهر ليمو و رنگ فرش بر روي لواشک ها ريخته و هر بخت برگشته اي که يک مدل را تست کند به واسطه جوهر ليموي موجود چنان راه بر ذائقه او مي بندد که طعم بقيه محصولات را متوجه نميشود و گمان مي کند همه ترش هستند و يکي از يکي ترش تر.
در حقيقت او مشغول تست جوهر ليمو به همراه رنگ فرش است!! حال لواشک ها از کجا مي آيند؛ از سمت بوئين زهرا به سمت تاکستان که دور شوي در گوشه اي از کوههاي حاشيه جاده روستائي وجود دارد به نام چسکين. مردها به باغداري اشتغال دارند و زنها به تهيه لواشک. مردها محصولات باغها شامل آلو و زردآلو و هلو و گردو و ... را مي فروشند.
از هر درخت ، تعدادي ميوه بر زمين ريخته و مي گندد.کرم مي زند و .... اين نوع ميوه ها جمع آوري شده و به دورن دستگاهي ريخته شده و چرخ مي شود و سپس با آب مخلوط و بر بالاي بامي پر از خاک و ساير نبايد ها پهن مي شود و بدين ترتيب لواشک بدست مي آيد.
قهوه چي تعريف کرده بود که پسرش به همراه يک نفر ديگر جهت خريد يک تن لواشک به آنجا رفته بودند و به لحاظ جو امنيتي ناشي از ترس از اداره بهداشت، اکثر ساکنين لواشک هاي توليدي را به طرز ماهرانه اي در زيرزمين خود و زير نايلون محبوس کرده و رويش لحاف تشک هم انداخته اند و جلويش هم ديواري که اگر مأمور آمد بگويند چيزي به نام لواشک نداريم!
و در شرايطي کاملا" محرمانه و تحت اعتماد زياد به مشتريان خود لواشک را در مقياس هاي تن ميفروشند. حتي براي خريد لواشک بايد به نحو مخصوصي بر کلون درب خانه کوفت تا خانم فروشنده به بيرون آمده و مشتري را به درون خانه هدايت کند. جالب است بدانيد عوايد حاصل از اين کار فقط و فقط مصروف يک چيز مي شود. خريد طلا !! و آنچه در زنان روستاي "چسکين" به وفور مشاهده مي شود طلاجات و مسکوکات طلاست که همگي از اين راه بدست آمده اند .
نگهداري لواشک ها در آن شرايط موجب افزايش کرم هاي زنده در لابلاي برگه هاي لواشک مي شود. هنگامي که اين برگه هاي چيده شده در مقياس تن خريداري شده و به تهران آمده و پخش مي شوند ، فروشندگان خرد آنها را به مغازه خود برده و ابتدا پارچه اي خيس بر روي آنها مي کشند تا کرم هاي زنده از روي لواشک ها محو شوند.
ولي تخم کرمها همچنان در لابلاي لواشک ها موجود است و بسياري با خوردن آنها گمان ميکنند که مشغول خوردن دانه هاي مثلا" زرشک يا برگه آلو و زردآلو و.....هستند!! پس از کرم زدائي سطحي لواشک ها، مخلوط جوهر ليمو به همراه رنگ فرش بر روي لواشک ها ريخته شده و آماده مصرف ملت بدبخت مي شوند!
معمولا" بانوان و دختران ما بيشتر علاقمند به طعم هاي ترش و چنين محصولاتي هستند. مردم ما، از زن و مرد گرفته تا کودک و پير و جوان هيچيک مستحق خوردن چنين محصولاتي نيستند. بيائيد با انتشار اين اخبار تکان دهنده مانع مصرف آنها توسط هر چند نفري که مي توانيم گرديم .
چند روز پیش هم شبکه خبر این موضوع رو نشون داد، زمانی که با لواشک فروشی ها صحبت میکرد با کمال صراحت میگفتن ما از رنگ فرش استفاده میکنیم، حتی خبرنگار ازشون یه خرده رنگ فرش هم خرید.